English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5423 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
area coordination group U گروه هماهنگ کننده عملیات منطقه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
coordination U هم اهنگی
coordination U کوئوردیناسیون
coordination U سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
coordination U تشریک مساعی تطبیق دادن هم اهنگ کردن
coordination U هماهنگ سازی
coordination U هماهنگی
neuromuscular coordination U هماهنگی عصبی- عضلانی
fire coordination U هماهنگ کردن اتش تطبیق کردن اتشها
close coordination U همکاری نزدیک
close coordination U هماهنگی نزدیک
fire coordination U تطبیق اتش
flight coordination U هماهنگ کردن پرواز هماهنگی پرواز
coordination chemistry U شیمی کوئوردیناسیون
staff coordination U هماهنگی ستادی
inductive coordination U توافق بین تولیدکننده توان الکتریکی و تولیدکننده ارتباط به روش کاهش واسط های اجباری
coordination sphere U فضای کوئوردیناسیون
coordination number U عدد کوئوردیناسیون
coordination geometry U هندسه کوئوردیناسیون
coordination compounds U ترکیبات کوئوردیناسیون
final coordination line U اخرین خط هماهنگیها
fire coordination line U خط هماهنگی اتش هلی کوپترها و نیروهای هوابردو نیروهای الحاقی
eye hand coordination U هماهنگی چشم و دست
fire support coordination U تطبیق اتش
fire support coordination U هماهنگ کردن پشتیبانی اتش تطبیق پشتیبانی اتش
group U کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
group U شیعه
group U حزب
t group U گروه T
group U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
group U دسته بندی کردن
group U نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
group U مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
group U جمع کردن چندین وسیله با هم
in group U گروه خودی
out group U برون گروه
group U جمع اوری چندین چیز با هم
t group U گروه حساسیت اموزی
group U مجموعهای از رکوردهای کامپیوری حاوی اطلاعات مربوط به هم
we group U گروه خودی
group U کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
group U مجموعهای از نشانه ها یا فایل ها یا برنامه ها که در یک پنجره نشان داده می شوند
group U دسته
group U گروه
group U انجمن
group U جمعیت گروه بندی کردن
group U دسته دسته کردن
group U جمع شدن
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group U ناوگروه
group U گروه رزمی
armor group U گروه زرهی
criterion group U گروه ملاک
group interview U مصاحبه گروهی
group mark U نشان گروه
group mark U علامت گروه
group membership U عضویت گروهی
armor group U گروه زره تانک
diastereotopic group U گروه هدایت کننده به موقعیتهای ارتو پارا
army group U گروه ارتش
group factors U عاملهای گروهی
group frequency U بسامد گروهی
group identification U همانند سازی گروهی
encounter group U گروه رویارویی
coordinated group U گروه کوئوردینانسی
artillery group U گروه توپخانه
group index U شاخص گروه
group index U اندیس گروه
group norms U هنجارهای گروهی
group of targets U گروه اماجها
group theory U نظریه گروهها
group theory U نظریه گروهی
group velocity U سرعت گروهی
hydrogxyl group U گروه هیدروکسیل
detail group U قسمت بیگاری
deactivating group U گروه کم کننده فعالیت
dead group U زمین بیروح
group test U ازمون گروهی
group teaming U ریخته گری گروهی
group of targets U گروه هدفها
group pressure U فشار گروهی
group printing U چاپ گروهی
group rendezvous U نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
group selector U سلکتور گروهی
group separator U جداساز گروه
detail group U دسته ماموربیگاری
group structure U ساخت گروهی
infinite group U گروه نامتناهی
attack group U گروه تک
attack group U گروه تک به ساحل
entering group U گروه وارد شونده
end group U گروه انتهایی
functional group U گروه عاملی
gas group U گروه گاز
group acceptance U پذیرش گروهی
carboxylic group U کروه کربوکسیلی
carbonyl group U گروه کربونیل
group analysis U تحلیل گروه
formal group U گروه رسمی
entry group U واجدین شرایط تخصصی شغلی
commutative group U گروه جابجاپذیر
feeding group U قسمت خوراک دهنده
feeding group U گروه تغذیه کننده
command group U گروه فرماندهی
experimental group U گروه ازمایشی
entry group U گروه واجد شرایط
coacting group U گروه همکار
closed group U گروه بسته
group atmosphere U جو گروهی
bridging group U گروه پل شده
battle group U گروه نبرد
battle group U واحد ارتشی مرکب از پنج گروهان
group contracts U قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
group discussion U بحث گروهی
group drive U محرکه گروهی
group dynamics U مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
group dynamics U پویش گروهی
control group U گروه گواه
beach group U گروه خدمات ساحلی
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
bridged group U گروه پل شده
group captain U سرهنگ هوایی
group casting U ریخته گری
group casting U ریخته گری گروهی
boat group U ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
group consciousness U اگاهی گروهی
between group variance U پراکنش میان گروهی
group contagion U سرایت گروهی
dead group U زاویه بیروح
task group U گروه ماموریت زمینی
group practice U گروهپزشکی
acidic group U گروه اسیدی
acidic group U گروه اسید
acid group U گروه اسیدی
acid group U گروه اسید
ginger group U افرادیکهکنارهمبایکدیگرکارمیکنند
abelian group U گروه ابلی
group therapy U گروه درمانی
peer group U گروه همسالان
adverbial group U گروه قیدی
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
thiocarbonyl group U گروه تیوکربونیل
tractor group U گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
air group U گروه هوایی یک ناو
air group U گروه هوایی
user group U گروه استفاده کننده
aiming group U دستگاه مثلث گیری
aiming group U عوامل مثلث گیری
user group U گروه کاربران
within group variance U پراکنش درون گروهی
blood group U گروه خون
blood group U تعیین کردن
finite group U گروه متناهی [ریاضی]
extra-group U ناهمراه گروه [پرنده شناسی]
management group U ائتلاف چند شرکت
management group U ائتلاف تجاری
Group theory U نظریه گروه ها [ریاضی]
cyclic group U گروه دوری [ریاضی]
age group U گروه سالخور
age group U گروه سنی
pressure group U گروه فشار
interest group U علایقگروهی
noun group U گروهکلمات
splinter group U گروهجداییطلب
business group U شرکت سهامی [شرکت]
sporadic group U گروه نامنظم [ریاضی]
blood group U گروه خونی
pile group U دسته شمعهائی که سر انها رادال بتنی می پوشاند
shot group U گروه گلوله هایی که نزدیک هم به هدف خورده باشند
side group U گروه جانبی
minority group U گروه اقلیت
selected group U گروه گزیده
natural group U گروه طبیعی
alkyl group U گروه الکیلی
salvage group U تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
salvage group U گروه بازیابی وسایل
norm group U گروه هنجار
reference group U گروه مرجع
product group U کالاهی مشابه
open group U گروه باز
phosphoryl group U گروه فسفریل
primary group U گروه نخستین
point group U گروه نقطهای
standardization group U گروه معیاریابی
task group U ناو گروه مامور اجرای عملیات
marginal group U گروه حاشیهای
repeating group U الگوی داده مکرردریک رشته بیتی
local group U گروه محلی
leaving group U گروه ترک کننده
amino group U گروه امینی
spelling group U حرف رمزی که نماینده یک گروه رمز یا کلمات رمز است
alkyl group U گروه الکیل
tail group U مجموعه دم که بعنوان یک واحد یا جزئی از هواپیمامسوب میشود
membership group U گروه عضویت
symmetry group U گروه تقارن
strength group U گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
substituent group U گروه استخلافی
encounter group therapy U درمان با گروه رویارویی
commutative group [math.] U گروه جابجایی [ریاضی]
date time group U گروه ساعت و زمان
date time group U گروه تاریخ و زمان
Recent search history Forum search
2مهرآسا
1اکیپ دختر و پسر
1گردش علمی
1someone who yell in public area to scare the other people
1تحت نظارت سازمان اتوبوسرانی رشت و حومه
1rhodamine
2عدم هماهنگي
2عدم هماهنگي
1• What is Data Preparation. That is the diffrents between the Dimensional modeling and third-normal-form (3NF) modeling? Answer 6 - The data presentation area is where data is organized, stored, and m
1واژه برزین برای تلفظ بهتر در انگلیسی بصورت Berzin نوشته شود یا Barzin?
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com